چگونه برای عکاسی طبیعت و منظره ، مکان مناسبی را انتخاب کنیم؟ (قسمت اول از دو قسمت)
اگر مدتی با عکاسانی که از مناظر عکس برداری می کنند همراه شوید، در بین صحبت های آن ها متوجه مکالمههایی در خصوص انتخاب مکان مناسب عکس برداری خواهید شد .
یک باور رایج در میان عکاسان وجود دارد که می گوید: شناخت بهتر سوژه عکاسی، سطح عکس برداری شما را بالاتر خواهد برد. این باور در تمامی زمینههای عکاسی صدق می کند و عکس برداری از مناظر نیز از این قاعده مستثنی نیست. انتخاب و شناخت فضای مناسب اصل مهمی در عکاسی است که عکاس منظره به واسطه آن قادر خواهد بود دید و نگرش خود را ارتقاء دهد که نتیجه آن بهبود درسطح عکسبرداری و به عبارت دیگر عکاسی بهتر خواهد بود.
پیش از آن که در مورد جزئیات انتخاب مکان مناسب توضیح دهیم، بهتر است در خصوص مواردی چون: انواع مختلف انتخاب مکان و همچنین دیدگاه های جدیدی که انتخاب هر مکان ممکن است در ذهن عکاس طبیعت متبادر سازد بپردازیم.
انتخاب مکان عکس برداری از نظر فصل مناسب
این فرآیند می تواند نسبت به خود عکس برداری خیلی پیشتر اتفاق افتد که ممکن است حتی سال ها قبل باشد. هر بار که از منطقه ای برای عکس برداری منظره دیدن می کنم نه تنها تلاش می کنم که بهترین عکس های ممکن را از منظره تهیه کنم، بلکه تغییرات مختلفی که ممکن است این منطقه در فصول مختلف سال به نمایش بگذارد را نیز در ذهن خود تجسم می کنم و از خود میپرسم:
آیا این چمنزار مرتفع ، زمانی که پوشیده از گل های وحشی باشد بهتر به نظر نمی رسد؟ این درخت با کمی برف بر روی آن چگونه به نظر می رسد؟
بعضی از مواقع که برای اولین بار به جایی می روم، منظره آن چندان دلچسب به نظر نمی رسد، اما در فصلی دیگرکه دوباره به آنجا باز میگردم، با منظره بی نظیری رو به رو می شوم.
معمولاً در بازدیدهایم از مناظر، تمام زوایای منظره را به خاطر می سپارم و به این فکر می کنم که در چه فصلی این مکان ، در بهترین حالت خود قرار می گیرد تا در آن فصل مجدداً از آن منطقه بازدید کنم.
وقتی در منطقه ای قرار میگیرم و قصد میکنم از زوایای خاصی از آن منظره تصویر بردارم، فوراً این کار را میکنم حتی اگر قصدم از عکسبرداری این منطقه در فصلی دیگر یا حتی چند سال دیگر باشد.
برای عکسی که در بالا مشاهده می کنید، ابتدا از منطقه Ponytail Falls در شهر Oregon واقع در کلمبیا در اواخر پاییز که درخت ها بی شاخ و برگ بودند و خزه های روی سنگ های رودخانه قهوه ای به نظر می رسیدند، بازدید کردم. منظره بسیار جالبی بود، اما می دانستم که اگر در بهار به همان منطقه بروم سبزی درختان نیز به این صحنه اضافه می شود و خیلی بهتر از منظره ای می شود که در پاییز می توان آن را مشاهده کرد.
دو سال بعد در فصل بهار به همان منطقه برگشتم و عکسی که در بالا مشاهده می کنید را ثبت کردم. از قبل این منطقه را حسابی بررسی کرده بودم و هدف و سوژه ام را تعیین کرده بودم تا توانستم به راحتی عکس های مورد نظرم را گرفته و سریعاً برگردم.
انتخاب فضای عکس برداری از منظره به تناسب ساعات مختلف روز
بررسی مناظر و فصل مناسب آن ها یکی از روش های گسترده بررسی مناظر می باشد. اما گاهی اوقات ما به شرایط نوری متفاوتی در محل عکس برداری نیاز داریم.
به طور مثال می توان در موقع طلوع آفتاب در مکان مورد نظر حضور داشت تا از نوری که از طلوع آفتاب ساطع می شود استفاده کرد، علاوه بر آن می توان به منظور استفاده از نور خورشیدی که درحال غروب کردن است و تهیه عکس از مناظر در غروب خورشید، در اواخر روز، به محل مورد نظر رفته و یا حتی برای استفاده از منظره ای که می توان تنها پیش از شروع طوفان میتوان به آن دست یافت (مثل حرکت شدید درختان در اثر وزش بادهای تند) بایستی در مواقع مناسبی که احتمال دارد طوفان شروع شود، به مکان مورد نظر رفته و منتظر بمانیم.
عکسی که در بالا مشاهده می کنید، در سفری که با تعدادی از دوستان به پارک ملی Grand Teton داشتیم، گرفته شده است. اگرچه نور غروب آفتابی که در طول روز منتظر آن بودیم توسط ابرها از بین رفت اما باز هم می توان درعکس، منظره بسیار فوق العاده ای را مشاهده کرد.
با این حال که ما این مکان را برای عکس برداری در نور غروب انتخاب کرده بودیم، یکی از عکاسانی که همراه بود پیشنهاد داد که ممکن است این مکان در طلوع آفتاب هم برای عکاسی مناسب باشد و طلوع آفتاب بتواند آن رنگ پاییزی زیبا را به نمایش بگذارد.
با در نظر داشتن این ایده، عکس بالا را به منظور تخمین زدن میزان نور خورشید لازم برای بهترین عکس، عکسی که در بالا مشاهده می کنید را ثبت کردم.
دو روز بعد این تلاش من نتیجه داد. ما درست قبل از سپیده دم به آن جا رسیدیم و بخاطر عکس های قبلی که از آن منظره گرفته بودم می دانستم دقیقا در چه موقعیتی باید عکس برداری را انجام دهم و احتیاجی به تلف کردن وقت و نهایتا از دست دادن موقعیت نبود.
سریعا با استفاده از موقعیت GPS عکس قبلی در همان نقطه قرار گرفتم و از استرس پیدا کردن بهترین نقطه جلوگیری کردم و تنها کار من این بود که منتظر بمانم تا نور آفتاب صبحگاهی با آن طیف بی نظیرش به جنگل پاییزی بتابد.
یافتن آنی و بدون مطالعه بهترین فضای عکاسی طبیعت، در اولین بازدید
یافتن آنی و بدون مطالعه آخرین روش در یافتن بهترین مکان عکس برداری طبیعت است که اتفاقاً بیشترین کاربرد را نیز دارا می باشد. این روش در زمانی کاربرد دارد که شما بدون آمادگی وارد فضایی شده اید و نیاز دارید تا به سرعت فضای عالی و آن زاویه ای که تمام جزییات منظره را به نمایش می گذارد را پیدا کنید.
اگر شما جهت قرار گیری در محل و پیدا کردن زاویه مناسب برای عکاسی تا طلوع آفتاب، چندین ساعت فرصت داشته باشید ، قاعدتاً مشکل و دغدغه ای وجود نخواهد داشت. اما یافتن بهترین مکان و زاویه ، در صورتی که قرار باشد شما آن را سریعاً و بدون مطالعه بیابید ، بسیار مشکل تر خواهد بود. چرا که حتی اگر زودتر از طلوع خورشید نیز به فضای مورد نظر برسید، باز هم باید صبر کنید تا اولین طیفهای سپیده دم بتابد تا قادر باشید که اطراف را دیده و همه جای منطقه را به خوبی مورد بررسی قرار دهید و زاویه مناسب منظره را بیابید.
پیدا کردن بهترین زاویه، نور و جزییات دیگر صحنه در تاریکی شب بسیار دشوار است.
عکسی که در بالا مشاهده می کنید در اولین سفر من به پارک ملی Death Valley در نزدیکی Salt Creek گرفته شده است. زمانی که به بستر خشک نمک رسیدم خودم را بر روی لایه ضخیم و خشکی از نمک یافتم. اگرچه این بستر پیش زمینه خوبی برای عکس های من به نظر میرسید، اما برای هدف عکس من، که کوه هایی در فاصله دور بودند ، به صورت یک پیش زمینه بسیار خالی نمود میکرد. اما من تا به حال در این مکان نبوده ام و نمی دانم که برای پیدا کردن یک منظره بهتر بایستی از کجا شروع کنم.
زمانی که حرکت نور خورشید را از بالای کوه به سمت پایین آن دیدم، ناگهان یک ترکیب فوق العاده به ذهنم رسید. من قصد داشتم تا نور قرمز حاصل از تابش آفتاب به کوه را با رنگ آبی بستر نمک هماهنگ کنم. اما متاسفانه بستر نمک چندان مناسب نبود و احتیاج به بستری داشتم که نمک در آن طرحی داشته باشد تا هماهنگی عکس من را کامل کند.
سریعا بالا تا پایین آن بستر نمک را بررسی کردم تا منطقه ای را پیدا کنم که نمک در آن طرح مناسب تری برای پیش زمینه تصویر من داشته باشد. سطح مناسبی را در فاصله دورتری پیدا کردم اما تنها چند دقیقه برای رسیدن به آن جا و آماده نمودن تجهیزات فرصت داشتم، چرا که نور آفتاب درحال نزدیک شدن به بستر نمک بود و این مورد زمان را برایم تنگ کرده بود
سه پایه و دوربینی که به آن متصل بوده را بر روی شانه ام گذاشتم و تا جایی که می توانستم سریع دویدم. همین طور که به محل مورد نظرم در بستر نمک نزدیک می شدم، متوجه عالی بودن این پیش زمینه برای عکسم میشدم.
بعد از این که به آن جا رسیدم به سرعت سه پایه را روی زمین گذاشته و زاویه را تنظیم کردم که چند ثانیه بعد، نور آفتاب پایه کوه را در بر گرفت و نتیجه آن ، فراهم کردن شرایط برای همان تفکیک رنگی بود که من برای زیباتر کردن عکس خود مدنظر داشتم.