7 اشتباهی که موجب نازیبا شدن عکسها میشوند
هفت تله رایج وجود دارد که بسیاری از عکاسان در آن می افتند که به ندرت از آنها صحبت می شود. آیا کار شما در هیچ یک از اینها قرار می گیرد؟ در اینجا نحوه شناسایی آنها و فرار از چنگال آنها آورده شده است.
1-تصاویر فاقد معنا هستند
یکی از چالشهای مهم عکاسان، درک مفهوم قرار دادن داستان در عکسهایشان است. داستان یا روایت یک عکس نشاندهنده آن چیزی است که تصویر سعی دارد به بیننده منتقل کند و هر عکسی دارای یک داستان خاص است. در سادهترین حالت، ممکن است این داستان به شکل «این است (موضوع را اینجا وارد کنید)» بیان شود. اما با گذر زمان، این مفهوم به تدریج پیچیدهتر میشود. به عنوان مثال، عکسی از یک سنگ قبر واژگون که تا حدی با برگهای پاییزی پوشانده شده، میتواند داستان غفلت را به تصویر بکشد. همچنین، این عکس میتواند یادآور این باشد که پس از مرگ، مانند اوزیماندیاس، در نهایت فراموش میشویم، چرا که حتی بناهای یادبود ما نیز ناپدید میشوند. بنابراین، داستانها میتوانند هم به صورت تحت اللفظی و هم به صورت نمادین تفسیر شوند.
عکسهای انتزاعی به طور کامل برعکس تصاویر تحت اللفظی هستند. این عکسها مجازی هستند و بیننده باید تفسیر خود را از آنها ارائه دهد. تفسیرهای مختلفی که برای هر عکس انجام میشود، ممکن است با نظر عکاس متفاوت باشد و تحت تأثیر تجربیات زندگی و هوش بیننده قرار گیرد. به این ترتیب، هر بیننده داستان خود را خلق میکند. به عنوان مثال، عکس سنگ قبر میتواند احساسات قویتری را در فردی که اخیراً داغدار شده، برانگیزد نسبت به یک زوج جوان که به دلایل عاشقانه در حیاط کلیسا ملاقات میکنند. همچنین، افرادی که در نزدیکی محل فانوس دریایی در عکس انتهای بخش بعدی زندگی میکنند، این تصویر را متفاوت از کسی که هرگز آن را ندیده است، درک خواهند کرد.
2-در فاصله صحیح عکس گرفته نمیشود
به نقل از رابرت کاپا، اگر عکسها به اندازه کافی خوب نیستند، به این دلیل است که به اندازه کافی به سوژه نزدیک نشدهاند. این مورد یکی از اشتباهات رایج در میان بسیاری از عکاسان تازهکار است که اغلب از نزدیک شدن به سوژه و پر کردن قاب میترسند.
نزدیک شدن به سوژه معمولاً به دو روش میتواند درهمریختگی تصویر را کاهش دهد. نخست، این کار عناصر غیرضروری اطراف سوژه را حذف میکند و دوم، عمق میدان را کم عمقتر کرده و پسزمینه را تارتر میسازد که در نتیجه حواسپرتی کمتری ایجاد میکند.
مانند تمامی قوانین در عکاسی، در اینجا نیز یک نکته وجود دارد. ایجاد یک داستان در عکس میتواند با نمایش سوژه به عنوان بخشی از یک محیط، جذابیت آن را افزایش دهد. به عنوان مثال، در تصویر ذکر شده، با وجود اندازه کوچک سوژه در قاب، شکل کلاسیک شگ - عضوی از خانواده باکلان - که در حال خشک کردن بالهایش است، برای کسانی که پرندگان ساحلی را میشناسند، فوراً قابل تشخیص است. در پسزمینه، با وجود اندازه کوچک، شکل غیرقابل انکار فانوس دریایی به وضوح قابل مشاهده است که به نظر میرسد پرنده به آن نگاه میکند.
این نکته قابل توجه است که انتخاب فاصله مناسب در عکاسی نه تنها به بهبود کیفیت تصویر کمک میکند، بلکه تأثیر عاطفی عکس را نیز افزایش میدهد. نزدیک شدن به سوژه، احساس صمیمیت و ارتباط بیشتری را برای بیننده ایجاد میکند و میتواند احساسات عمیقتری را منتقل نماید.
علاوه بر این، در عکاسی پرتره، نزدیک شدن به سوژه باعث میشود که جزئیات صورت و احساسات آن به خوبی به تصویر کشیده شود. این کار میتواند ارتباط بیشتری بین سوژه و بیننده ایجاد کند و باعث جذابتر شدن تصویر شود. در عوض، فاصله زیاد ممکن است به سردی و بیاحساسی عکس منجر شود.
به طور کلی، عکاسان باید با آزمایش فاصلههای مختلف و بررسی نتایج حاصل، درک بهتری از تأثیر فاصله بر کیفیت تصاویر خود کسب کنند. با نزدیک شدن به سوژه و تجربه کردن زوایای مختلف، میتوانند تواناییهای خود را به عنوان عکاس تقویت کنند و در نهایت عکسهایی با کیفیت بالاتر و معنای عمیقتر خلق نمایند.
با این وجود، توجه به اینکه گاهی نمایش سوژه در یک محیط وسیعتر نیز میتواند به ایجاد داستانهای جالب و جذاب کمک کند، مهم است. به این ترتیب، عکاسی به هنری تبدیل میشود که در آن هم نزدیکی به سوژه و هم درک محیط اطراف آن میتواند به بیان یک داستان غنی کمک کند.
3-انتخاب لنز نادرست
لنزهای زوم درجه مصرفکننده کیت استاندارد معمولاً فاقد کیفیت و سرعت لازم برای تولید تصاویری هستند که عکاسی را به محدودیتهای خود میرساند. بیشتر تصاویر عالی این مرزها را گسترش میدهند. به علاوه، محدوده فاصله کانونی این لنزها اغلب به همین دلیل ایدهآل نیست. به عکاسان توصیه میشود که هنگام خرید دوربین جدید، از خرید لنز کیت با کیفیت پایین خودداری کنند و به جای آن بهترین لنز را برای نوع عکاسی که میخواهند انجام دهند، انتخاب کنند.
در حالت ایدهآل، لنزهای مناسب برای انواع مختلف عکاسی انتخاب میشوند. لنزهای زاویه باز برای عکاسی از مناظر بهترین گزینه هستند، در حالی که فاصله کانونی برای عکاسی خیابانی و پرتره افزایش مییابد. در عکاسی از حیات وحش، ورزش و سایر عکسهای اکشن، معمولاً به دنبال لنزهای طولانیتر هستیم. لنزهای سریع با دیافراگمهای عریض به عکاسان این امکان را میدهند که شاتر سریعتری را انتخاب کرده و عمق میدان کمعمقتری را ایجاد کنند.
با این حال، همیشه نیازی به رعایت این اصول نیست. انتخاب عمداً یک لنز متفاوت میتواند به نشان دادن نکتهای خاص و روایت یک داستان کمک کند. به عنوان مثال، استفاده از لنز استاندارد یا زاویه باز میتواند زمینهای را به یک عکس حیات وحش اضافه کند، در حالی که مناظر ثبتشده با لنز تلهفوتو، اگر به خوبی انجام شوند، میتوانند تأثیرگذار باشند.
استفاده از لنزهای مختلف همچنین میتواند به ایجاد احساسات متفاوت در تصاویر کمک کند. به عنوان مثال، لنزهای واید میتوانند احساس گشادی و وسعت را در یک منظره به نمایش بگذارند، در حالی که لنزهای تلهفوتو میتوانند جزئیات سوژههای دور را به خوبی ثبت کرده و عمق میدان کمعمقتری را به وجود آورند.
همچنین، انتخاب لنز مناسب میتواند تأثیر زیادی بر روی نور و رنگ عکسها داشته باشد. لنزهای مختلف میتوانند با نوع نور موجود و شرایط محیطی تعامل متفاوتی داشته باشند. برای عکاسی در شرایط نوری ضعیف، لنزهای با دیافراگم عریض میتوانند کمک شایانی به افزایش کیفیت تصویر کنند و جزئیات بیشتری را در سایهها ثبت نمایند.
علاوه بر این، استفاده از لنزهای خاص میتواند به عکاسان این امکان را بدهد که به سبک شخصی خود در عکاسی بپردازند. به عنوان مثال، برخی از عکاسان از لنزهای فیشآی برای ایجاد تصاویری با افکتهای منحصر به فرد و جالب استفاده میکنند، در حالی که دیگران ممکن است به لنزهای ماکرو برای ثبت جزئیات ریز سوژهها روی آورند.
در نهایت، توجه به ویژگیها و قابلیتهای هر لنز به عکاسان کمک میکند تا بهترین انتخاب را برای پروژههای خود داشته باشند و تصاویری خلاقانه و جذاب خلق کنند. به کارگیری این نکات در انتخاب لنز میتواند به ارتقاء کیفیت کار عکاسی کمک کرده و تجربهای منحصر به فرد از هنر عکاسی را برای عکاسان به ارمغان آورد.
4-نور بی کیفیت
نور در عکاسی نقش حیاتی دارد و به طور کامل میتواند ظاهر تصویر نهایی را تغییر دهد. از نور طلایی کم زاویه سپیده دم گرفته تا سایههای عمیقی که در جنگل تحت تأثیر آفتاب ظهر شکل میگیرند، یا خاکستری و سفید یک روز مهآلود زمستانی، نور تأثیر مستقیمی بر نتیجه عکاسی دارد و باید به گونهای استفاده شود که تصویری مورد نظر خلق شود.
در عکاسی عروسی، روزهای ابری ترجیح داده میشوند زیرا نور ملایمتری فراهم میآورند و از ایجاد سایههای شدید روی چهره افراد جلوگیری میکنند. در مقابل، در هنگام عکاسی از مناظر دریایی در طلوع خورشید، حضور ابرهای ضخیم در افق شرقی میتواند مانع از عبور نور خورشید شود و منجر به ثبت تصاویری با نور یکنواخت گردد. این شرایط ممکن است موجب ناامیدی شود، زیرا عکاسان معمولاً به دنبال پرتوهای طلایی خورشید هستند.
با این حال، این باور وجود دارد که هیچ نوری ذاتاً نامناسب نیست. تنها چیزی که اهمیت دارد، توانایی عکاس در انطباق با نور موجود و ثبت بهترین تصویر ممکن در آن شرایط است. به عبارتی، بهترین نور همان نوری است که در دسترس است و موفقیت در عکاسی به میزان توانایی در هماهنگی با نور موجود بستگی دارد.
5-نقطه مناسب را برای استقرار دوربین پیدا نکردهاید.
هنگام عکاسی در فضای باز، سه عامل کلیدی وجود دارد که نیاز به هماهنگی دارند: موقعیت، پسزمینه و عمل. عکاسان ورزشی در نقطهای استراتژیک مانند خط پایان یا پیچهای تند قرار میگیرند تا بهترین لحظات اکشن را ثبت کنند. عکاسان حیات وحش با آگاهی از رفتارهای پرندگان و انتخاب موقعیتهای مناسب، خود را در بهترین نقطه برای ثبت تصاویر قرار میدهند. حتی عکاسان منظره نیز با برنامهریزی دقیق، زمان و مکان مناسبی را برای گرفتن زاویه مناسب طلوع خورشید انتخاب میکنند.
ترکیب این عوامل میتواند شانس ثبت یک عکس با کیفیت را افزایش دهد. بنابراین، برنامهریزی دقیق در عکاسی، تاثیر قابل توجهی بر کیفیت نهایی تصاویر دارد. عدم توجه به این موارد ممکن است منجر به از دست دادن بهترین لحظات و موقعیتهای عکاسی شود. به همین دلیل، عکاسان باید زمان و مکان مناسب را شناسایی کرده و در انتظار لحظهای مناسب برای ثبت تصویر باشند.
6-عمق میدان اشتباهی را انتخاب کردید
در عکاسی، عمق میدان ممکن است به شکل قابل توجهی محدود باشد. یکی از اشتباهات رایج در میان عکاسان این است که همیشه با دیافراگم کاملاً باز عکس میگیرند، که نتیجه آن عدم فوکوس کامل بر روی کل سوژه است. علاوه بر این، ایجاد پسزمینه تار و خامهای که بسیاری از عکاسان حیات وحش برای ثبت عکسهایی از پرندگان روی شاخهها به دنبال آن هستند، ممکن است بیش از حد مورد استفاده قرار گیرد. این تکنیک برای ادغام جزئیات پسزمینه بدون ایجاد حواسپرتی نیازمند مهارت بیشتری است.
همچنین، استفاده از عمق میدان زیاد میتواند منجر به عدم جدایی سوژه از پسزمینه شود. بنابراین، آشنایی با اینکه چه تنظیماتی برای موضوعات مختلف، فواصل کانونی، دیافراگمها و فاصله از سوژه مناسب است و چه تنظیماتی نامناسب است، برای جلوگیری از این مشکلات ضروری به نظر میرسد.
7-عکاسی شما در دام تکرار و تشابه افتاده است و عکسهای شما خلاقانه و متمایز نیست.
یکی از اشتباهات رایج در عکاسی، عدم استفاده از تخیل و خلاقیت است که میتواند منجر به ناامیدی عکاسان شود. بسیاری از عکسها به سرعت فراموش میشوند، اما گاهی تصویری وجود دارد که به دلیل تفاوت و تمایزش توجه مخاطب را جلب میکند.
خلق چنین تصاویری کار سادهای نیست و بسیاری از عکاسان به دام تولید آثار تکراری و مشابه با دیگران میافتند. خلاقترین عکاسان به خود فرصت میدهند تا به رویاپردازی بپردازند. آنها معمولاً افراد مستقلی هستند که به هنر خود علاقهمندند و این اشتیاق را با سخاوت و روحیهای مهربانانه به دیگران منتقل میکنند. این افراد با وجود ریسکپذیری، در کار خود دقت بالایی دارند و زمان و تلاش زیادی را صرف آن میکنند. از همه مهمتر، آنها ذهنی باز و کنجکاو نسبت به روشهای جایگزین و پیشرو دارند و از گیر افتادن در یک رویکرد ثابت اجتناب میکنند.
برای کسانی که میخواهند عکاسیشان از دیگران متمایز باشد، رهایی از این دام ضروری است.
نتیجه نهایی
. این تلهها تنها مواردی نیستند که میتوانند بر کیفیت عکاسی تأثیر منفی بگذارند، اما از جمله رایجترین آنها به شمار میروند. تلههای دیگری نیز وجود دارد، مانند استفاده نادرست از دکمه شاتر، فوکوس بر روی نقطه اشتباه و استفاده از تنظیمات نامناسب دوربین. اگر از عکاسان باتجربه هستید، احتمالاً با برخی از این موارد نیز مواجه شدهاید و میتوانید با به اشتراک گذاشتن تجربیات خود در بخش نظرات، به سایر خوانندگان کمک کنید. همچنین اگر در عکاسی خود با مشکلی روبرو هستید و نیاز به راهنمایی دارید، ابراز آن میتواند مفید باشد. شنیدن نظرات و تجربیات شما نیز بسیار ارزشمند خواهد بود.